کد مطلب: 116579
دست برتر در ژنو 2 با چه کسي است؟
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 706

به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، احمد کريمخاني در يادداشت کيهان نوشت: با گذشت سه سال از بحران سوريه و فرسايشي شدن نبرد ميان ارتش، دولت و نيروهاي مردمي اين کشور با گروه‌هاي مسلح تروريستي مورد حمايت غرب و رژيم‌هاي مرتجع عربي، اينک چشم‌ها به نشست  موسوم به «ژنو 2» دوخته شده است، تا مگر خط پاياني بر بحران سه ساله باشد. درباره اين نشست و آينده تحولات سوريه موارد ذيل قابل توجه است:

1- نشست ژنو 2 در واقع امتدادي از نشست ژنو 1 است که در ژوئن سال 2012 (خرداد 91) با حضور کشورهاي مختلف (اعم از مخالفان و حاميان سوريه)، سازمان ملل و البته بدون حضور ايران در پايتخت سوئيس برگزار شد. طبق مصوبات ژنو 1 حل بحران سوريه از طريق توافق همه گروه‌هاي درگير در اين کشور و دولت سوريه در جهت تشکيل «دولت انتقالي» امکان‌پذير است و دولت انتقالي زمام امور کشور را در مرحله انتقالي به عهده مي‌گيرد. در اين نشست به سرنوشت بشار اسد در اين فرآيند اشاره مستقيمي نشد، زيرا ميان آمريکا و روسيه نسبت به رفتن يا ماندن او اختلاف جدي وجود داشت و اين دو قدرت جهاني براي گذر از اختلافات، اين موضوع را مسکوت گذاردند.
2- در بحران سوريه اکنون سه سطح از بازيگران نقش دارند؛  بازيگران داخلي، منطقه‌اي و بين‌المللي.

اتفاقي که در حال حاضر شاهد آن هستيم اين است که اولا در سطح عمومي بحران، جنگ به يک حالت فرسايشي تبديل شده. در اين جنگ فرسايشي اگرچه حجم انبوه حمايت‌هاي مالي و تسليحاتي محور عربي - غربي به کمک تروريست‌ها آمده است و غربي‌ها و عرب‌ها انتظار داشتند ماجرا به نفع آنها يکسره شود ولي طي ماه‌هاي گذشته و به خصوص پس از فتح شهر استراتژيک «القصير» صحنه نبرد کاملا به نفع نظام سوريه تغيير کرده و موقعيت گروه‌هاي مسلح تروريستي نيز روز به روز ضعيف‌تر مي‌شود.

3- در حالي که برخي ناظران سياسي نسبت به ژنو 2 خوشبين هستند و با توجه به نرمش برخي کشورهاي مخالف سوريه (به ويژه آمريکا، ترکيه و قطر)  به يک توافق سياسي درباره آينده سوريه و آتش‌بس اميد بسته‌اند، اما برخي ديگر از تحليلگران بر اين باورند که معادلات بحران سوريه، پيچيده‌تر از آن است که به آساني از طريق سياسي حل شود. استدلال گروه اول بر اين اساس است که در ماه‌هاي اول جنگ، دولت‌هاي غربي، عربي، ترکيه و رژيم صهيونيستي، سقوط سريع حکومت سوريه توسط مخالفان مورد حمايت خود را بارها پيش‌بيني کرده و مي‌گفتند «اسد بايد برود». ايهود باراک - وزير دفاع وقت رژيم صهيونيستي - در دسامبر 2011 گفت که اسد «ظرف چند هفته» خواهد رفت.

بي‌بي‌سي در جولاي 2012 نوشت که اسد تا 30 روز ديگر مي‌رود. پس از ترور برخي نزديکان اسد، در 21‍ جولاي 2012 اکونوميست نوشت که اسد به‌ زودي خواهد رفت. ال‌مانيتور هم در ژانويه 2013 ادعا کرد که اسد تا ماه مارس ???? سرنگون خواهد شد. اوباما در مارس 2012 تاکيد کرده بود «من مطمئن هستم که اسد مي‌رود. بحث بر سر رفتن يا نرفتن او نيست، بحث بر سر زمان آن است.» 

اما با گذشت سه سال، حکومت سوريه  همچنان پابرجاست و مقامات آمريکايي اينک گفته‌اند ارزيابي‌هاي اطلاعاتي که زماني نشان مي‌دادند بشار اسد در آستانه شکست است، اکنون مي‌گويند او مي‌‌تواند در آينده زمام امور سوريه را در دست داشته باشد. پس از مدتي آمريکا فراتر از اين رفته و حتي گفته شده که اسد مجاز است در انتخابات آينده رياست جمهوري شرکت کند. پيروزي‌هاي ميداني ارتش سوريه نيز از ديگر دلايلي است که حاکي از ثبات بيشتر نظام سوريه و نويدبخش پايان بحران در اين کشور است.

در واقع ترس از پيروزي گروه‌هاي تروريستي سلفي و همپيمانان القاعده، دولت‌هاي غربي را در حمايت از مخالفان دچار ترديد جدي کرده است. اکنون در صحنه ميداني ابزارهاي فشار تروريستي ناکارآمدي خود را نشان داده و غربي‌ها  در مقابل شرايط پيچيده‌اي قرار گرفته‌اند.  آنها با پايان بحران سوريه بايد به استقبال تروريست‌هايي بروند که از آنها حمايت کرده‌اند. در چنين شرايطي مقامات غربي به برخي از رهبران معارضين اطلاع داده‌اند که مذاکرات ژنو لزوماً به معناي کنار گذاشتن بشار اسد از قدرت نيست، براي اين که با رفتن او آشوب کامل بر سوريه حکمفرما خواهد شد، و گروه‌هاي تندروي اسلامي قدرت را در دست خواهند گرفت! اين بهانه در حالي است که گروه‌هاي ياد شده طي 3 سال گذشته براي سقوط دولت اسد موفقيتي نداشته‌اند.

4- در صحنه سياسي نيز پيوند گروه‌هاي تروريستي و مخالف مسلح نه تنها از انسجام برخوردار نيست بلکه تنش و درگيري خونيني بين آنها (داعش، جبهه اسلامي، جبهه النصره و ارتش آزاد) جريان دارد. اجزاي ائتلاف ملي که تلاش مي‌کردند خود را تنها نماينده مردم سوريه نشان دهند اکنون حتي در درون خود نيز با شوراهاي ملي که طيفي از گروه‌هاي مختلف را دربر مي‌گيرد در تضاد به سر مي‌برند و مخالف مشارکت در نشست ژنو 2 هستند. سؤالي که وجود دارد اين که آنچه تا به حال تحت نام ائتلاف و به عنوان نماينده مردم سوريه معرفي مي‌شد امروز در چه جايگاهي قرار دارد، آنها چه کساني هستند و آيا نماد سياست‌هاي کشورهاي غربي هستند يا نماد اراده مردم سوريه؟!  از طريق نظر‌سنجي‌هايي که موسسات معروف غربي مانند «گالوپ» به عمل آورده‌اند، امروز 70 درصد مردم به بشار اسد راي خواهند داد و اکثريت مردم مخالف آنچه اراده براندازي در سوريه است در حرکت هستند.

5- کساني که نسبت به ژنو 2 بدبين هستند به ظهور نسل جديدي از عناصر القاعده اشاره دارند که با رويکرد تکفيري و با حمايت کشورهايي چون عربستان سعودي، نه تنها سوريه، بلکه لبنان و عراق را تبديل به جولانگاه خود کرده و در آينده اين احتمال هست که معادلات ميداني در ساير کشورهاي حامي خود را نيز تغيير بدهند. اين گروه‌ها به هيچ وجه راهکار سياسي و گفت و گو با نظام حاکم را قبول ندارند و تنها با تکيه بر سلاح و نبرد ميداني، درصدد سرنگوني نظام و برپايي امارت به اصطلاح «اسلامي» در سوريه هستند.

نکته ديگر آن است که بسياري از اين گروه‌ها، خارجي هستند و اساسا حق  مشارکت در آينده سياسي سوريه را ندارند. يک مرکز پژوهشي بين‌المللي درباره گروه‌هاي تندرو گزارش داده که سوريه به مرکز تروريست‌هاي 70 کشور جهان تبديل شده است. اکثر اين افراد در چارچوب گروه‌هاي جبهه النصره، داعش (دولت اسلامي در عراق و شام) به کار گرفته شده‌اند که هر دو  وابسته به القاعده هستند. عربستان که در سوريه به اهداف خود نرسيده است، مدتي است بحران را به لبنان و عراق تسري داده است. ترورها و انفجارات بيروت و معرکه استان الانبار در غرب عراق، نمونه‌اي از سياست بحران‌زايي منطقه‌اي آل‌سعود محسوب مي‌شود. 

6- به اين ترتيب مي‌توان گفت نشست ژنو 2 گره‌اي از بحران سوريه نخواهد گشود. ژنو 2 همانند ژنو 1 تنها به صدور مصوباتي همچون آتش‌بس و آينده روند سياسي خواهد پرداخت و البته لزوما بر کناره‌گيري بشار اسد تاکيد نخواهد شد. همچنين با توجه به رشد گروه‌هاي تروريستي در سوريه و منطقه، پيشنهاد روسيه مبني بر «مبارزه با تروريسم» احتمالا در اين نشست پررنگ خواهد شد.

آنچه مهم است و مقامات سوري نيز  بر آن تاکيد دارند، آن است که سرنوشت سوريه در داخل و از طريق ميداني (پيشروي‌هاي ارتش) و تصميم مردم (صندوق‌هاي راي) مشخص خواهد شد. ژنو 2 اگر چنين حقي را براي سوريه به رسميت بشناسد مي‌توان به نتايج آن خوشبين بود؛ اما اگر اين نشست مطابق معمول، عرصه هماوردخواهي قدرت‌هاي بزرگ و تحميل خواسته‌هاي خود به سوريه باشد، از هم‌اکنون شکست آن رقم خورده است. 

7- نکته آخر اين که امروز شکست دشمنان «مقاومت» قطعي شده است و بايد هوشيار بود و زير بار  پذيرش هيچ گونه پيش‌شرطي براي حضور در نشست ژنو 2 نرفت.  پايگاه خبري «دبکا»  نزديک به سرويس جاسوسي رژيم صهيونيستي چندي پيش در مقاله‌اي با عنوان «چرا آمريکا و قطر بقاي اسد در قدرت را پذيرفته‌اند»  به شکست محور عربي- غربي در بحران سوريه اذعان مي‌کند و با طرح اين سؤال که چه شد کار به اينجا رسيد؟ و چرا آنها که با تمام توان دولت سوريه را مي‌کوبيدند و خواستار سرنگوني آن بودند اکنون خود را در شرايط پذيرش واقعيتي به نام اسد مي‌بينند؟ نوشت: «اين سؤالي است که شايد اذهان مختلف پاسخ‌هاي متفاوت براي آن داشته باشند، اما برخي از علل اين واقعيت را بايد فصل مشترک تمام تحليل‌ها دانست. برخي از علل به شرح زير است: وفاداري کم‌نظير ارتش سوريه، عرصه بين‌المللي و ايستادگي باورنکردني روس‌ها، عرصه منطقه‌اي، قدرت‌نمايي و وفاداري محور مقاومت، ورود نيروهاي سلفي به ميدان و مشروعيت‌زدايي از معارضه.»

نبرد سوريه اگرچه همچنان ادامه دارد، اما تقريباً خوشبين‌ترين طرفداران معارضين – بخوانيد تروريست‌ها - نيز تصور نمي‌کنند با پيروزي آنها بحران به پايان برسد. شکست در ميدان نظامي، استحاله معارضه از جرياني سکولار به جرياني سلفي – تکفيري و ايستادگي مثال‌زدني متحدين بين‌المللي و منطقه‌اي دولت سوريه در کنار آن، از جمله علل شکست روياي «سوريه بدون اسد» است . اين شکست مي‌تواند سرآغاز پذيرش يک واقعيت در خاورميانه باشد و آن اينکه محور مقاومت پس از جنگ‌هاي 33 روزه، 22 روزه، 8 روزه و بحران سوريه، ثابت کرده که در تقابل مستقيم هم «شکست‌ناپذير» است.

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
شهرستان فارسان در یک نگاه
شهرستان فارسان در يک نگاه

خبرنگار افتخاري
خبرنگار افتخاري

آخرین اخبار
اوقات شرعی
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8 google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html